مسافرت به شمال
مسافرت به شمال ما برگشتیم
عروسی دایی حسین خیلی خوش گذشت 
فقط هوا خیلی گرم بود و شما یکم اذیت شدی بعد عروسی هم با عمه اینا رفتیم ماسوله از اونجا هم تالش ، آستارا ،سرعین،سراب و در نهایت بعد از پنج روز برگشتیم مراغه. البته این دومین سفر شما به شمال بود بار اول یک ماهه بودی که رفتیم.فقط نمیدونم از حواسپرتی بود یا از خوش گذشتن زیاد که خیلی عکس نگرفتیم فقط چند تا عکس که اونا هم کیفیت چندانی ندارن.ولی پسرکم از وقتی برگشتیم شما خیلی اذیت میکنی.یک لحظه هم از من جدا نمیشی و مدام چسبیدی به من ،وقتی هم که میخوام بشورمت یا ببرمت حموم گریه میکنی
.بابایی میگه موقعی که رفته بودین دریا ترسیدی. 
قربونت برم که انقدر مامانی شدی.جیگرم نترس مامان همیشه پیشته.
ملینا کوچولو هم اونجا بود
ماسوله
سرعین_بعد از آبتنی تو آبگرم شربت خاکشیر میچسبه
از دست این پشه ها . بهراد رو هم کلی میخورن
چه شربت خاکشیری میخوره
