حسام الدینحسام الدین، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

حسام کوچولو

عید قربان

سلام عشقم عیدت مبارک البته با یک روز تاخیر دیروز وقت نشد بیام وب.آخه تا شب مهمون داشتیم.صبح که میخواستیم گوسفند قربونی کنیم شما خواب بودی بعد که بیدار شدی با تعجب به لاشه گوسفند نگاه میکردی.عمه ها هم تا شب اینجا بودن و شما کلی باهاشون بازی کردی. اول مهر کوچولوی من شروع کرد به خزیدن و چند سانتی خودشو کشید جلو، بعد کمی پیشرفت کرد و چند سانت به چند متر تبدیل شد اسمتو گذاشته بودیم کرم خاکی کوچولو. الان هم تلاش میکنی تا روی زانوهات بایستی همینطور تلاش کنی تا چند روز دیگه کامل چهار دست و پا راه میری. کله هم میزنه این شیطون، هرکی سرشو میاره جلو و میگه حسام کله بزن، زود سر...
14 مهر 1393

هفت ماهگی

شازده کوچولوی مامان هفت ماهگیت مبارک کوچولوی من هرچقدر بزرگتر میشی شیطونتر هم میشی.دیروز بردمت مرکز بهداشت تا وزن و قدت رو اندازه بگیرن انقدر جیغ زدی که بیخیال شدن . آخرشم دست از پا درازتر برگشتیم خونه.دیگه روزا کمتر میخوابی و بیشتر بازی میکنی.عاشق توپی و تا توپ میبینی میخوای که بلندت کنیم بعد با  کمک مامان تند تند قدم برمیداری و با پات  به توپ ضربه میزنی ولی از چهار دست و پا راه رفتن خبری نیست. خیلی که تلاش میکنی عقب عقب میری.آب بازی و حموم کردنم خیلی دوست داری. پسرکم،عشقم،عمرم،نفسم  خیلی دوست دارم.  ...
31 شهريور 1393

نشستن

پسرکم خدارو شکر که داری خوب میشی. این چند روز که مریض بودی غذا هم درست و حسابی نمیخوردی و یه کوچولو وزن کم کردی ولی با بهتر شدنت اشتهات هم برگشته و خوب غذا میخوری.برات سرلاک برنجی هم گرفتیم که اوایل خوشت نمیومد ولی الان دوست داری و میخوری. کوچولوی من دیگه میتونی بشینی. به امید خدا بعد از نشستن نوبت چهار دست و پا راه رفتنه.           این چندتا عکسم تو حیاط  خونه ازت گرفتم                                   &nbs...
17 شهريور 1393

سرماخوردگی

سلام بر جینگول پسرم شازده کوچولوی من دو روزی میشه که سرما خورده ،همش سرفه میکنه و بینیشم گرفته نمیتونه خوب نفس بکشه و شیر بخوره.دیروز بعداز ظهر با عمه بردمت دکتر، چندتا شربت برات تجویز کرد گفت مرتب بخوری تا زود خوب شی. مامانی یه جای سالم تو بدنت نمونده ازبس خوشمزه ای پشه ها همه جاتو خوردن به صورتتم رحم نکردن. قربونت برم اینروزا همش پاهاتو میگیری میبری سمت دهنت. خیلی هم قلقلکی تشریف داری تا دستم به زیربغل و شکم و گردنت میخوره صدای قهقهه تو هم بلند میشه. فدای پسر خوش خنده ام برم من.                         &nb...
12 شهريور 1393

مسافرت به شمال

ما برگشتیم عروسی دایی حسین خیلی خوش گذشت فقط هوا خیلی گرم بود و شما یکم اذیت شدی بعد عروسی هم با عمه اینا رفتیم ماسوله از اونجا هم تالش ، آستارا ،سرعین،سراب و در نهایت بعد از پنج روز برگشتیم مراغه. البته این دومین سفر شما به شمال بود بار اول یک ماهه بودی که رفتیم.فقط نمیدونم از حواسپرتی بود یا از خوش گذشتن زیاد که خیلی عکس نگرفتیم فقط چند تا عکس که اونا هم کیفیت چندانی ندارن.ولی پسرکم از وقتی برگشتیم شما خیلی اذیت میکنی.یک لحظه هم از من جدا نمیشی و مدام چسبیدی به من ،وقتی هم که میخوام بشورمت یا ببرمت حموم گریه میکنی .بابایی میگه موقعی که رفته بودین دریا ترسیدی. قربونت برم که انقدر مامانی شدی.جیگرم نترس مامان همیشه پیشته.  &n...
9 شهريور 1393

واکسن شش ماهگی

پسر گل من اوف شده عزیز دلم دیروز نوبت واکسن شش ماهگیت بود.صبح زود بیدار شدیم و دوتایی رفتیم بهداشت ، اول وزن و قد و دور سرت اندازه گرفتن که همشون شکر خدا خوب بود بعد رفتیم تو اتاق خانمی که واکسن میزنه ازش خواستم که هفته بعد واکسنتو بزنن آخه قراره فردا بریم شمال عروسی دایی،ولی خانم واکسنی قبول نکرد و واکسناتو زد وقتی تزریق میکرد گریه کردی زودی بغلت کردم و آروم شدی بعدشم اومدیم خونه.حالت خوب بود تا ساعت 1 که از خواب بیدار شدی و شروع کردی به گریه کردن بهت استامینوفن دادم و دوباره خوابیدی بیدار که شدی حالت بهتر بود ساعت 6 دوباره استامینوفن دادم که بلافاصله هرچی تو معدت بود بالا آوردی خیلی ترسیدم دیگه هیچی ندادم تا ساعت 8 که دوباره به محض ...
2 شهريور 1393

شش ماهگی

سلام نخودی مامان   ماهگیت مبارک باشه          کوچولوی من روز بروز بزرگتر میشه و با اداها و شیطنتهاش بیشتر دل مامانو میبره.روزی هزار بار بخاطر وجود تو خدارو شکر میکنم. فندقی این روزا خیلی شیطون شدی.دو روز پیش یکی از اقوام بخاطر خونه جدیدش مراسم گرفته بود و ماهم دعوت بودیم چندتا بچه همسن تو هم بودن که همشون خیلی آروم و بیصدا تو بغل ماماناشون بودن یا اینکه خوابیده بودن ولی شما چنان سروصدایی راه انداخته بودی که بیا و ببین.اصلا آروم و قرار نداشتی تو خونه هم وضعیت همینه تا بغلت میگیرم موهامو میکشی و دهنتو باز میکنی و میاری سمت صورتم انگار که میخوای گازم بگیری ولی خوشبختانه هنوز دن...
30 مرداد 1393